به عنوان مقدمه بحث، لطفاً درباره جایگاه امام صادق(ع) در ترویج و نشر علوم و معارف اسلامی مطالبی را بیان کنید.
ما اعتقاد داریم که امامان(ع) در مقامات کمالیه و علوم الهی، تفاوتی با یکدیگر ندارند. اما شرایط و اقتضائات زمان باعث میشد که آن بزرگواران، در هر عصری، متناسب با شرایط جامعه، مردم را از علم الهی خویش بهرهمند کنند. شرایط دوران امامت امام صادق(ع) به گونهای بود که آن حضرت توانستند در دوران نسبتاً طولانی امامتشان، فرصت بیشتری برای عرضه علم الهی پیدا کنند. این فرصت استثنایی که در پایان دوره بنی امیه و ابتدای تسلط بنیعباس به وجود آمد، باعث شد امام صادق(ع) بتوانند بیش از سایر ائمه اطهار(ع)، مجموعهای از علوم مورد نیاز جامعه را، با تربیت شاگردان مبرز، در اختیار مردم قرار دهند. گستردگی و عمق این عرضه علم چنان بود که مذهب شیعه، به مذهب جعفری شهرت یافتهاست. امام صادق(ع) در نظاممند کردن کلام و تبیین فلسفه تشیع و نیز، اثبات حقانیت آن، نقش بسیار مهم و کمنظیری دارند. بخش مهمی از گنجینه روایی ما، احادیثی است که از آن بزرگوار در عرصههای مختلف علمی نقل شدهاست.
حوزه های علمیه باید چه رویکردی نسبت به سیره امام صادق(ع) در ترویج علوم و معارف اسلامی داشته باشند؟
حوزههای علمیه باید به صورت ویژه، سیرهشناسی و سبکشناسی امام صادق(ع) را مورد توجه قرار دهند. باید به رویکردهای مدیریتی حضرت در عرصه فرهنگ، اقتصاد و نیز تعامل با پیروان سایر مذاهب اسلامی و نحوه ارتباط ایشان با شیعیان و شاگردان، توجه و در مرحله بعد، باید از این سیره و سبک، به عنوان الگو بهره برداری کنیم. حوزه های علمیه ما، باید سیره مدیریتی امام صادق(ع) را در تربیت شاگردان و نشر علوم و معارف اسلامی، مد نظر قرار دهند. این کار، نیازمند یک تجدید نظر اساسی در ساختارهای مربوط به پذیرش و گزینش طلاب از یک سو و نحوه تربیت آنها، از سوی دیگر، است. متأسفانه، وقتی سیره و روش آن حضرت را در تربیت شاگردان با شرایط فعلی مقایسه میکنیم، نسبت مطلوبی میان این دو سبک نمی بینیم. امام صادق(ع) هم شاگرد عمومی داشتند، هم شاگرد تخصصی و هم شاگرد صاحب سِرّ. هم اکنون، شاهد چنین رویکردی در برخی حوزههای علمیه نیستیم یا آن را خیلی کم مشاهده میکنیم و این رویه، اصلاً رویه خوبی نیست. امام صادق(ع) استعداد شاگردان را به دقت، مورد توجه قرار میدادند. آن حضرت برای هرکدام از شاگردان، بر اساس استعداد و توانایی او، روش آموزشی مناسب را برمیگزیدند و آنگاه، نسبت به تربیت شاگرد اقدام می کردند. به دیگر سخن، شاگردان امام صادق(ع) ردهبندی داشتند. آیا هم اکنون، ما برای جذب و تربیت طلاب، چنین شیوهای را در پیش گرفتهایم؟
طی قرون اخیر، شاهد این مسئله بودهایم که برخی حوزههای علمیه بخش عمده فعالیتها و تلاشهای علمی خود را صرفا ً بر مباحث فقهی متمرکز کردهاند. به نظر شما، ریشه این غفلت از جامعیت چیست و برای رفع آن، چه راهکاری میتوان ارائه داد؟
این پرسش، پرسش مهمی است. همانطور که اشاره کردم، هم اکنون ما با مدیریتی که امام صادق(ع) در تربیت شاگردان و ترویج علوم اسلامی داشتند، فاصله داریم. یکی از علل این فاصله، نگاه تک بُعدی برخی از ماست. شیوه امام صادق(ع)، شیوهای جامعالاطراف بود. آن حضرت به علوم، تک بُعدی نمینگریستند و در چارچوب همان جامعیت علمی، دست به تربیت شاگرد میزدند. با کمال تأسف، در دوران معاصر، به خاطر نوعی الگوبرداری از جریان علم در اروپا و تفکیک علوم دینی از علوم تجربی و فنی، برخی حوزههای علمیه هم منفعلانه خود را از مزایای نگاه جامع به علم که میراث دانشگاه امام صادق(ع) بود، محروم کردند. به اعتقاد من، تنها راه مقابله با این وضعیت، بازگشت به سیره امام صادق(ع) در مدیریت حوزههای علمیه است؛ بازگشت به جامعیتی که آن حضرت در تربیت شاگردان و ارائه علوم به طالبان علم مختلف داشتند.